زخمی تر از همیشه از درد دل سپردن
سر خورده بودم از عشق در انتظار مردن
با قامت شکسته از کوله بار غربت
در جستجوی مرحم راهی شدم زیارت
رفتم برای گریه رفتم برای فریاد
مرحم مراد من بود کعبه تو را به من داد
ای از خدا رسیده ای که تمام عشقی
در جسم خالی من روح کلام عشقی
ای که همه شفاعی در عین بی ریای
پیش تو مثل کاهم تو مثل کهربای
هر ذره از دلم را با بوس ای زدی بند
این چینی شکسته از تو گرفته پیوند
ای تکیه گاه گریه ای هم صدای فریاد
ای اسم تازه من کعبه تو را به من داد
من زرق شکسته ام اما هنوز طلای
طوفان حریف من نیست وقتی تو نا خدای
بلاتر از شقای از هر چه بد رهای
ای شکل تازه عشق تو هدیه خدای
با تو نفس کشیدن یعنی غزل شنیدن
رقتن به اوج قصه بی بال و پر پریدن
---
سر بلندی و کامیابی تمام شما دوستان را خواهان هستم
تابستان خوش به امید دوباره هم صحبت شدن با شما دوستان
سر خورده بودم از عشق در انتظار مردن
با قامت شکسته از کوله بار غربت
در جستجوی مرحم راهی شدم زیارت
رفتم برای گریه رفتم برای فریاد
مرحم مراد من بود کعبه تو را به من داد
ای از خدا رسیده ای که تمام عشقی
در جسم خالی من روح کلام عشقی
ای که همه شفاعی در عین بی ریای
پیش تو مثل کاهم تو مثل کهربای
هر ذره از دلم را با بوس ای زدی بند
این چینی شکسته از تو گرفته پیوند
ای تکیه گاه گریه ای هم صدای فریاد
ای اسم تازه من کعبه تو را به من داد
من زرق شکسته ام اما هنوز طلای
طوفان حریف من نیست وقتی تو نا خدای
بلاتر از شقای از هر چه بد رهای
ای شکل تازه عشق تو هدیه خدای
با تو نفس کشیدن یعنی غزل شنیدن
رقتن به اوج قصه بی بال و پر پریدن
---
سر بلندی و کامیابی تمام شما دوستان را خواهان هستم
تابستان خوش به امید دوباره هم صحبت شدن با شما دوستان
کلمات کلیدی: